۱۵ شهریور ۱۳۸۷

گفت

با اون همه دستمال كه تو ماشينت بود چي كار كردي؟
تو خونه دستمال اون شكلي نداريم
چرا راديوي ماشينت هميشه رو ايستگاه راك اند روله؟
با جوونا مي پري؟

داري آب نارنگي رو ميريزي رو زمين
چرا هروقت مي ري آشپزخونه حوله رو خيس و كثيف مي كني؟

چرا وقتي آب وان رو خالي مي كني كف اش رو تميز نمي كني؟
نميشه مسواكتو بذاري سر جاش؟
تيغت رو هميشه خشك كن

بعضي وقتا فكر ميكنم از گربه ام بدت مياد

مارتا ميگه وقتي با هم رو پله ها نشسته بودين دگمه شلوارت باز بوده

تو نبايد كفش 100 دلاري رو تو باغچه پات كني
اصلا حواست به چيزايي كه اون جا كاشتي نيست

خيلي احمقانه است

هميشه بايد ظرف غذاي گربه رو سر جاش بگذاري

ماهي رو تو قابلمه سرخ نكن

تا حالا نديدم كسي مثل تو پاشو رو پدال گاز فشار بده

بيا بريم سينما

چه مرگته؟
كارات مثل آدماي افسرده ست.

--------------------------------------
راستي چرا ما زنها اينطوري ايم؟؟؟؟